به گزارش روابط عمومي و امور بين الملل شركت پالايش نفت كرمانشاه و به نقل از خبرگزاري شانا، با این وصف در یک یادداشت کوتاه مثل این نوشته، نمیتوانیم حتی جوانب حداقلیِ موضوع مهم اقتصادی کردن دامنه تولید فرآوردههای نفتی و تا حدودی محصولات پتروشیمی را معلوم سازیم، زیرا گم شدن «گوهر اراده ملی برای تولید سودآور و ثروت آفرین»، بر مدیریت آشکار و پنهان عرصه تولید بهنوعی روزمرگی و تبعیت از تکرار شیوههای عملیاتیِ قبلی گرفتار است.
جامعه مصرف یا مشتریان نیز از چنین فقدانی بهگونهای دیگر رنج میبرند. آنان هم بهدلیل آنکه کاهش مصرف را به افزایش ثروت مربوط نمیدانند یا به بیان سادهتر، نتیجه کنترل و مدیریت مصرف در جامعه را در سفره خود نمیبینند، از روال اسرافکار موجود پا پس نمیکشند. به همین منظور لازم است به نکاتی هرچند مختصر اشاره کنیم:
ریاضت یا دعوت به مصرف کمتر مسئلهای ملی است
مدیران عالیرتبه ناگزیرند در این زمینه در وهله اول راهبردهایی را پیش روی خود باز کنند که مستقیماً به سفره مردم بازگردد. متأسفانه این اصطلاح مرکب «سفره مردم» مبدل به مفهومی یارانه محور شده است و به سبب کاهش ارزش پول، اثربخشی آن بیشازاندازه ناچیز است. نمونهای از راهبردهای اصلاحی را از کشورهای در حال توسعه میتوانیم دریابیم و بیاموزیم.
ریاضت در مصرف همان کاهش در مصرف است، اما جامعه از کاهش مصرف رنجی را احساس میکند که میشود آن را به ریاضت در مصرف مرتبط دانست. در وهله بعد جامعه باید در باب این ریاضت کشیدن با دولت و مدیریت کلان وارد یک گفتوگوی مؤثر و پیوندگر شود.
روابط عمومیها و نهادهای اطلاعرسانی ناگزیرند راهبردهای پیشین را که متکی بر خبررسانیِ صِرف و در عالیترین شکلش خبرسازی است، کنار بگذارند و وقایع، موانع و محدودیتها را بهدرستی و دقیق به اطلاع مردم برسانند. یکدست شدن راهبردی نهاد اطلاعرسانی به معنی یکدست شدن مسئولیت سازمانی روابط عمومیها در جاهای دیگر نیست، بلکه سازمان اطلاعرسانی در فرادست باید تغییر مستمر ابلاغ پیامها به مخاطبان عمومی را رصد کند و سازمان تحت نظر را از مغالطه، توجیهگری و دستگردان کردنِ گناه از این به آن منع کنند.
ریاضت یا احتراز جستن از مصرف بیشتر نیاز به توافق جمعی دارد. سال آینده به نظر میرسد ما با میدان گستردهتری از این نوع معضلات روبهرو خواهیم شد. از هماکنون اتخاذ تصمیمهای بزرگ برای ساختن راهبردهای بزرگ باید پیشروی کارشناسان خلاق و نوآور قرار داده شود.
همچنین در شرایط فعلی این یادداشت کوتاه تلاش میکند به کوشندگان تولید و مصرف محصولات نفتی چند فراز را یادآوری کند. این نکات کوچک بهدلیل بحران فراگیر استحصال انرژی و گستردگیِ مصرف بهشدت قابلتأمل خواهد بود.
چرخه معیوب
میدانید که از دست رفتن تناسب منطقی میان مقدار تولید و میزان مصرف، یک گپ یا خلأ ایجاد میکند. این خلأ یا شکاف، تنها کمبود تولید و افزون شدن مصرف نیست، چنانکه ناترازی در ذهن و زبان مردم شایع شده است، بلکه گاه هرم واژگونه میشود: «تولید بیشتر و بازار مصرف کمتر».
در صورتی که این خلأ یا فاصله در هر دو صورت یادشده در بالا وجود داشته باشد، مشکل را فقط در روند عملکرد نهاد تولید فرآورده یا بازار مصرفکنندگان نباید جست. مدیریت به قول داگلاس نورث یک امر نهادی باید دیده شود. در نهادهای کلان ما با «ظرفیتها» و «محدودیتها» بهطور همزمان روبهرو هستیم. از این رو مدیریت، امری نهادی است که با عنایت به این استناد، شبکه تولید و شبکه مصرف (با تمام چرخههای متصل و وابسته به هرکدام) دچار این ناترازی واژگونه نیز بوده و خواهند بود.
اگر هنگام پیک مصرف به سبب کاهش تولید، در نیروگاه ناگزیرند مازوت بسوزانند و حتی برای تولید همین مازوت هم معضلاتی موجود میشود، در فصولی دیگر برخلاف این روند، در پالایشگاههای گازی فلرینگ هنوز یکی از مشکلات عمده صنعت است، همانگونه که در پالایشگاههای نفت نیز مازاد مازوت (که یک فرآورده آلاینده با ارزش افزوده پایین است) که گاهی در طول سال بخشی از این محصولات سوزانده میشوند.
بهدلیل ضعف در زیرساختهای تبدیل فرآورده سنگین به فرآوردههای سبکتر محصولی تولید میشود که ذخیرهسازی در مخازن راهبردی سوخت کشور عملاً مقرونبهصرفه نیست و مازاد تولید تلقی میشود.
نبود یک سامان نوسازی فکری، فنی، عملیاتی، استحصالی و پرهزینه شدن ذخیرهسازی، هر دو نوع از ناترازی را به نمایش میگذارد و درنهایت موجب یک نارضایتی عمومی میشود.